تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
قرآن از دو راه به آنها پاسخ مىگويد:نخست اينكه" خداوند از هر عيب و نقص منزه است، و از همه چيز بى نياز است (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ).اشاره به اينكه نياز به فرزند يا به خاطر احتياج جسمانى به نيرو، و كمك او است، و يا به خاطر نياز روحى و عاطفى، و از آنجا كه خداوند از هر عيب و نقصى و از هر كمبود وضعى منزه است و ذات پاكش يك پارچه غنا و بى نيازى است ممكن نيست براى خود فرزندى انتخاب كند." او مالك همه موجوداتى است كه در آسمانها و زمين است" (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).و با اينحال چه معنى دارد كه او فرزندى براى خود انتخاب كند تا او را آرامش ببخشد و يا به او كمك كند؟! جالب اينكه در اينجا تعبير به" اتخذ" (انتخاب و اختيار كرد) شده است و اين نشان مىدهد كه آنها معتقد بودند فرزندى از خداوند متولد نشده بلكه مىگفتند خدا موجوداتى را به فرزندى خود برگزيده است، درست همانند كسانى كه از آنها فرزند نمىشود و كودكى را از پرورشگاه و مانند آن براى خود انتخاب مىكنند، به هر حال اين جاهلان كوتهبين گرفتار اشتباه مقايسه خالق و مخلوق بودند، و ذات بى نياز خدا را به وجود محدود و نيازمند خويش مقايسه مىكردند.دومين پاسخى را كه قرآن به آنها مىگويد اين است كه: هر كس ادعايى دارد بايد دليلى بر مدعاى خود اقامه كند" آيا شما بر اين سخن دليلى داريد؟نه، هيچ دليلى نزد شما براى اين ادعا وجود ندارد" (إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا).با اينحال" آيا به خدا نسبتى مىدهيد كه حد اقل از آن آگاهى نداريد" (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).