در آخرين آيه كه با آن داستان نوح در اين سوره پايان مىگيرد، يك اشاره كلى به تمام آنچه گذشت مىكند و مىفرمايد:
" اينها همه از اخبار غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مىكنيم" (تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ).
" هيچگاه نه تو و نه قوم تو قبل از اين از آن آگاهى نداشتيد" (ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا).
با توجه به آنچه شنيدى و آن همه مشكلاتى كه نوح در دعوتش با آن روبرو بود، و با اين حال استقامت ورزيد، تو هم صبر و استقامت كن، چرا كه سرانجام پيروزى براى پرهيزكاران است (فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ).
1- بيان داستان انبياء به صورت واقعى و خالى از هر گونه خرافه و تحريف تنها از طريق وحى آسمانى ممكن است و گرنه كتب تاريخ پيشينيان آن قدر با اسطورهها و افسانهها آميخته شده كه شناخت حق از باطل در آن ممكن نيست و هر قدر بيشتر به عقب بر مىگرديم، اين آميختگى بيشتر مىشود.
بنا بر اين بيان سر گذشت انبياء و اقوام پيشين، خالى از هر گونه خرافات، خود يكى از نشانههاى حقانيت قرآن و پيامبر اسلام است «1» 2- از اين آيه استفاده مىشود كه بر خلاف آنچه برخى مىپندارند، پيامبران از علم غيب آگاهى داشتند، منتها اين آگاهى از طريق الهى و به مقدارى كه خدا
(1) در اين زمينه در كتاب" قرآن و آخرين پيامبر" شرح مبسوطى آمده است.