كه تحت حكومت منند بزنم بخدا نزديك اين كار نمىروم ما دام كه مردم شبها به بحث مىنشينند و ما دام كه ستارگان آسمان يكى پشت سر ديگرى طلوع و غروب دارد «1».
در اشعار دعبل خزاعى در قصيده معروفى كه در حضور امام على بن موسى الرضا (ع) خواند اين شعر آمده است.
" من بر شهيدان خاندان پيامبر گريه مىكنم تا آن زمان كه خورشيد بر افق مشرق نور مىپاشد و تا آن زمان كه بانگ اذان براى دعوت به نماز بر منارهها سر مىدهد" «2».
البته اين مخصوص به ادبيات عرب نيست، در زبانهاى ديگر نيز كم و بيش وجود دارد و به هر حال دلالت آيه بر ابديت نبايد جاى گفتگو باشد.
و به اين ترتيب نيازى به گفتار كسانى كه مىگويند آسمان و زمين در اينجا آسمان و زمين قيامت است، كه جاودانى مىباشد نخواهد بود.
جمله استثنائيه" إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ" (مگر آنچه پروردگارت بخواهد) كه در آيات فوق هم در مورد اهل بهشت آمده و هم اهل دوزخ، براى مفسران ميدان وسيعى جهت بحث شده است، و مفسر بزرگ طبرسى در تفسير اين استثناء ده وجه از مفسران نقل كرده است كه به عقيده ما بسيارى از آنها سست و با آيات قبل يا بعد به هيچوجه سازگار نيست، و لذا از بيان آنها چشم مىپوشيم و تنها آنچه را كه صحيحتر بنظر ما مىرسد در اينجا مىآوريم و آن دو تفسير است:
(1) نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 126. (2) نور الأبصار صفحه 140 و الغدير و كتب ديگر.