جالب اينكه در رواياتى كه از پيامبر (ص) و ائمه اهل بيت (ع) نقل شده، انگشت روى مسائل مختلفى به عنوان اسباب سعادت يا اسباب شقاوت گذارده شده كه مطالعه آنها انسان را به طرز تفكر اسلامى در اين مساله مهم، آشنا مىسازد و بجاى اينكه براى رسيدن به سعادت و فرار از شقاوت به دنبال مسائل خرافى و پندارها و سنتهاى غلطى كه در بسيارى از اجتماعات وجود دارد، و مسائل بىاساسى را اسباب سعادت و شقاوت مىپندارند، به دنبال واقعيات عينى و اسباب حقيقى سعادت خواهد رفت.
به عنوان نمونه به چند حديث پر معنى زير توجه فرمائيد:
1- امام صادق (ع) از جدش امير مؤمنان على (ع) چنين نقل مىكند:
حقيقة السعادة ان يختم للرجل عمله بالسعادة و حقيقة الشقاوة ان يختم للمرء عمله بالشقاوة :" حقيقت سعادت اين است كه آخرين مرحله زندگى انسان با عمل سعادتمندانهاى پايان پذيرد و حقيقت شقاوت اين است كه آخرين مرحله عمر با عمل شقاوتمندانهاى خاتمه يابد" «1».
اين روايت با صراحت مىگويد مرحله نهايى عمر انسان و اعمال او در اين مرحله بيانگر سعادت و شقاوت او است و به اين ترتيب سعادت و شقاوت ذاتى را به كلى نفى مىكند و انسان را در گرو اعمالش مىگذارد و راه بازگشت را در تمام مراحل تا پايان عمر براى او باز مىداند.
2- در حديث ديگرى از على (ع) مىخوانيم:
السعيد من وعظ بغيره و الشقى من انخدع لهواه و غروره:
" سعادتمند كسى است كه از سرنوشت ديگران پند گيرد و شقاوتمند كسى است كه فريب هواى نفس و غرورش را بخورد" «2».
(1) تفسير نور الثقلين جلد 2 صفحه 398. (2) نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 86.