تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 305
نمايش فراداده

وقايع نپردازد، به سراغ ريشه‏ها و نتيجه‏ها نيز برود.

با اين حال چرا قرآن كه يك كتاب عالى تربيت است در فصول و فرازهاى خود تكيه بر تاريخ نكند و از داستانهاى پيشينيان، مثال و شاهد نياورد.

2- از اين گذشته تاريخ و داستان جاذبه مخصوصى دارد، و انسان در تمام ادوار عمر خود از سن كودكى تا پيرى تحت تاثير اين جاذبه فوق العاده است.

و به همين جهت قسمت مهمى از ادبيات جهان، و بخش بزرگى از آثار نويسندگان، را تاريخ و داستان تشكيل مى‏دهد.

بهترين آثار شعرا و نويسندگان بزرگ اعم از فارسى زبان و غير آنها، داستانهاى آنها است، گلستان سعدى، شاهنامه فردوسى، خمسه نظامى و آثار جذاب نويسندگان معاصر، همچنين آثار هيجان‏آفرين ويكتور هوگو فرانسوى، شكسپير انگليسى، و گوته آلمانى، همه در صورت داستان عرضه شده است.

داستان چه به صورت نظم باشد يا نثر و يا در شكل نمايشنامه و فيلم عرضه شود، اثرى در خواننده و بيننده مى‏گذارد كه استدلالات عقلى هرگز قادر به چنان تاثير نيست.

دليل اين موضوع شايد آن باشد كه انسان قبل از آنكه، عقلى باشد حسى است و بيش از آنچه به مسائل فكرى مى‏انديشد در مسائل حسى غوطه‏ور است.

مسائل مختلف زندگى هر اندازه از ميدان حس دور مى‏شوند و جنبه تجرد عقلانى به خود مى‏گيرند ثقيلتر و سنگينتر و ديرهضم‏تر مى‏شوند.

و از اينرو مى‏بينيم هميشه براى جاافتادن استدلالات عقلى از مثالهاى حسى استمداد مى‏شود و گاهى ذكر يك مثال مناسب و بجا تاثير استدلال را چندين برابر مى‏كند. و لذا دانشمندان موفق آنها هستند كه تسلط بيشترى بر انتخاب بهترين مثالها دارند.

و چرا چنين نباشد در حالى كه استدلالهاى عقلى بالآخره برداشتهايى از