تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 412
نمايش فراداده

تفسير: زندان يا كانون تربيت؟

هنگامى كه يوسف با ذكر بحث گذشته، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذيرش حقيقت توحيد كرد رو به سوى آنها نمود و چنين گفت." اى همزندانهاى من. آيا خدايان پراكنده و معبودهاى متفرق بهترند يا خداوند يگانه يكتاى قهار و مسلط بر هر چيز" (يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ).

گويى يوسف مى‏خواهد به آنها حالى كند كه چرا شما آزادى را در خواب مى‏بينيد چرا در بيدارى نمى‏بينيد؟ چرا؟ آيا جز اين است كه اين پراكندگى و تفرقه و نفاق شما كه از شرك و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى‏گيرد، سبب شده كه طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه كنند، چرا شما زير پرچم توحيد جمع نمى‏شويد و به دامن پرستش" اللَّه واحد قهار" دست نمى‏زنيد تا بتوانيد اين خودكامگان ستمگر را كه شما را بى‏گناه و به مجرد اتهام به زندان مى‏افكنند از جامعه خود برانيد.

سپس اضافه كرد" اين معبودهايى كه غير از خدا براى خود ساخته‏ايد چيزى جز يك مشت اسمهاى بى‏مسمى كه شما و پدرانتان آنها را درست كرده‏ايد نيست" (ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ).

" اينها امورى است كه خداوند دليل و مدركى براى آن نازل نفرموده" بلكه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ).

" بدانيد حكومت جز براى خدا نيست" و به همين دليل شما نبايد در برابر اين بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظيم فرود آوريد (إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ).

و باز براى تاكيد بيشتر اضافه كرده:" خداوند فرمان داده جز او را نپرستيد" (أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ).