تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 420
نمايش فراداده

صادر شده حكم آنها نيز حكم خدا است چرا كه سرانجام منتهى به او مى‏شود.

درست است كه حكم‏ها (داورها) در داستان جنگ صفين به تصويب امير مؤمنان على (ع) تعيين نشدند ولى اگر تعيين مى‏شدند حكم آنها حكم على (ع) و حكم على (ع) حكم پيامبر (ص) و حكم پيامبر حكم خدا بود.

اصولا مگر خداوند مستقيما بر جامعه انسانى حكومت و يادآورى مى‏كند، جز اين است كه بايد اشخاصى از نوع انسان- منتهى به فرمان خدا- زمام اين امر را به دست گيرند؟ ولى خوارج بدون توجه به اين حقيقت روشن، اصل داستان حكميت را بر على (ع) ايراد گرفتند و حتى- العياذ باللَّه- آن را دليل بر انحراف حضرتش از اسلام دانستند، زهى خود خواهى و جهل و جمود!!.

و اين چنين، سازنده‏ترين برنامه‏ها هنگامى كه به دست افراد جهول و نادان بيفتد تبديل به بدترين وسائل مخرب مى‏شود.

و امروز هم گروهى كه در حقيقت دنباله‏روان خوارجند و از نظر جهل و لجاجت چيزى از آنها كم ندارند آيه فوق را دليل بر نفى تقليد از مجتهدان و يا نفى صلاحيت حكومت از آنها مى‏دانند، ولى جواب همه اينها در بالا داده شد.

توجه به غير خدا

توحيد تنها در اين خلاصه نمى‏شود كه خداوند يگانه و يكتا است، بلكه بايد در تمام شؤن زندگى انسان پياده شود، و يكى از بارزترين نشانه‏هايش اين است كه انسان موحد به غير خدا تكيه نمى‏كند و به غير او پناه نمى‏برد.

نمى‏گوئيم عالم اسباب را ناديده مى‏گيرد و در زندگى دنبال وسيله و سبب نمى‏رود، بلكه مى‏گوئيم تاثير واقعى را در سبب نمى‏بيند بلكه سر نخ همه اسباب را به دست" مسبب الاسباب" مى‏بيند، و به تعبير ديگر براى اسباب استقلال قائل نيست و همه آنها را پرتوى از ذات پاك پروردگار مى‏داند.