تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 87
نمايش فراداده

و الا بر خلاف اصول فصاحت و بلاغت است، در حالى كه هميشه در كلمات فصيح و بليغ جمله‏هاى معترضه ديده مى‏شود.

[آيا مى‏شود گناه كسى را به گردن گرفت‏]

3- به هنگام مطالعه آيه اخير ممكن است اين ايراد به نظر برسد كه اين چگونه منطقى است كه پيامبر يا نوح در مقابل كفار بگويند اگر اين سخن افتراء است گناهش به گردن ما، آيا قبول مسئوليت گناه" افتراء" سبب مى‏شود كه سخن آنها حق و مطابق واقع باشد و مردم موظف باشند از آن اطاعت و پيروى كنند؟! ولى با دقت در آيات گذشته به پاسخ اين ايراد پى مى‏بريم: آنها در حقيقت مى‏خواستند بگويند با اين سخنان ما كه مشتمل بر انواع استدلالهاى عقلى است، بفرض محال كه از طرف خدا هم نباشيم گناهش بگردن ما است ولى استدلالات عقلى جاى خودش ثابت است و شما با مخالفت آن همواره در گناه خواهيد بود، گناهى مستمر و پايدار (توجه داشته باشيد كه تجرمون صيغه مضارع است كه معمولا دلالت بر استمرار مى‏كند).