تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 20 -صفحه : 507/ 212
نمايش فراداده

خود باش، و ما به عقائد و مذهب خود عمل مى‏كنيم" (فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ).

درست همانند بيمار نادان و ابلهى كه از دست طبيب مسيحا نفسى فرار مى‏كند و سعى دارد از همه وسائل براى جدا ساختن خود از او كمك گيرد.

نخست مى‏گفتند: عقل و فكر ما گويى در محفظه‏هايى قرار گرفته كه چيزى در آن وارد نمى‏شود! توجه داشته باشيد" اكنه" جمع" كنان" به معنى پوشش است، نه يك پوشش كه در حقيقت پوشش‏هاى جهل و تعصب، پوشش لجاجت و عناد، پوشش تقليد كوركورانه و مانند آن قلبهاى آنها را فرا گرفته بود.

آنها مى‏گفتند: علاوه بر اين كه" عقل" ما چيزى درك نمى‏كند" گوش" ما هم سنگين است، و سخنان تو را نمى‏شنويم يعنى هم مركز اصلى از كار افتاده و هم ابزار و وسيله‏ها!.

از همه اينها گذشته گويى در ميان ما و تو پرده ضخيمى كشيده شده كه اگر گوش سالمى هم مى‏داشتيم صدايت به گوش ما نمى‏رسيد، پس چرا اين همه خود را خسته مى‏كنى، فرياد مى‏زنى، دل مى‏سوزانى، شب و روز تبليغ مى‏كنى، ما را به حال خود بگذار كه در اينجا كالاى تو مشترى ندارد! تو بر دين خود و ما هم بر آئين خود!! اين نهايت وقاحت و بى شرمى و نادانى است كه انسان با تمام وجودش اينچنين از حق گريزان باشد:


  • در چشم اين سياه‏دلان صبح كاذب است در روشنى اگر يد بيضا كند كسى!

  • در روشنى اگر يد بيضا كند كسى! در روشنى اگر يد بيضا كند كسى!

قابل توجه اينكه نمى‏گفتند: و بيننا و بينك حجاب (ميان ما و تو حجابى است) بلكه كلمه" من" را به آن مى‏افزودند و مى‏گفتند: وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ: تا تاكيد بيشترى را بيان كنند، زيرا با افزودن اين كلمه مفهوم جمله‏