تفسیر نمونه جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
و نياز خويش از آن بهره مىگيرد.وصف ديگرش اين است كه مجموعهاى كامل است، زيرا" قرآن" از ماده قرائت در اصل به معنى جمع كردن اجزاى سخن است.در توصيف سوم فصاحت و بلاغت مخصوص آن را بيان مىكند، كه حقايق را صريح و دقيق، بى كم و كاست و گويا و رسا، و در عين حال زيبا و جذاب منعكس مىسازد.توصيف چهارم و پنجم بيانگر تاثير عميق تربيتى آن است، از طريق بشارت و انذار، گاه چنان آياتش در تشويق نيكان و پاكان اوج مىگيرد كه تمام وجود انسان را به وجد مىآورد، و گاه در تهديد و انذار فاسدان و مجرمان چنان تكان دهنده است كه مو بر تن انسان راست مىشود، و اين دو اصل تربيتى را دوش به دوش يكديگر در آياتش پيش مىبرد.ولى افسوس كه متعصبان لجوج گوش شنوا ندارند، گويى كرند و هيچ نمىشنوند، گوش ظاهرشان سالم است، ولى روح شنوايى و درك حقايق را از محتواى كلام از دست دادهاند.اما عكس العمل منفى اين كوردلان به همين جا ختم نمىشد، بلكه تلاش و كوشش داشته كه پيامبر (ص) را از دعوت خود مايوس سازند، و به او ثابت كنند كه در مقابل دعوت تو گوش شنوايى در اين ديار نيست، و بيهوده تلاش مكن! چنان كه در آيه بعد مىگويد:" آنها گفتند: قلبهاى ما در برابر دعوت تو در پوششهايى قرار گرفته، و گوشهاى ما سنگين است، و ميان ما و تو حجابى وجود دارد"! (وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ).حالا كه چنين است كار به كار ما نداشته باش توبه سراغ عمل و برنامههاى