از آنچه گفتيم چنين مىتوان نتيجه گرفت كه جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ" (نه از پيش رو و نه از پشت سر) كنايه از همه جانبه بودن است، يعنى از هيچ سو و از هيچ طرف و ناحيه، بطلان و فساد به سراغ اين كتاب بزرگ نيامده، و نخواهد آمد، ولى بعضى آن را كنايه از" زمان حال" و" زمان استقبال" گرفتهاند، كه در حقيقت مصداقى از مفهوم وسيع اول است.
واژه" باطل" چنان كه" راغب" در" مفردات" مىگويد: نقطه مقابل حق است منتها گاه آن را به يكى از مصداقهايش تفسير كردهاند مانند شرك، شيطان، موجود فنا شونده و ساحر، و اينكه شخص شجاع و قهرمان را" بطل" مىگويند به خاطر آن است كه مخالفان خود را باطل مىكند، و از ميدان بيرون كرده يا به قتل مىرساند.
به هر حال ظاهر آيه مطلق است و نمىتوان مفهوم" باطل" را در مصداق خاصى محدود ساخت.
جمله آخر آيه (تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ) در حقيقت دليل روشن و گويايى است براى عدم راه يابى باطل در هيچ شكل و صورت به قرآن مجيد، زيرا باطل به سخنى راه مىيابد كه از شخصى صادر شده است.
با علم محدود و با كمالات معين، اما كسى كه علم و حكمتش نامحدود است و جامع همه كمالاتى است كه او را درخور حمد و ستايش قرار مىدهد نه تناقض