عظمت خشم خدا نسبت به آنان است «1».
هر دو تفسير مناسب است اما تفسير اول از جهاتى مناسبتر به نظر مىرسد.
به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قيامت و آگاهى بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانى خويش بيدار مىشوند و در فكر چاره مىافتند، و" مىگويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى و ما در اين مرگ و حياتها همه چيز را فهميديم، اكنون به گناهان خود اعتراف مىكنيم، آيا راهى براى خارج شدن از دوزخ (و بازگشت به دنيا و جبران ما فات) وجود دارد"؟! (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ).
آرى در آنجا پردههاى غرور و غفلت كنار مىرود، و چشم حقيقت بين انسان باز مىشود، لذا چارهاى جز اعتراف به گناه ندارد.
آنها در اين جهان اصرار به انكار معاد داشتند، و پيامبران را در اين زمينه به باد استهزاء مىگرفتند، اما هنگامى كه مرگ و حيات متوالى خود را مىبينند جايى براى انكار باقى نمىماند، تكيه كردن آنها روى تكرار مرگ و حيات شايد از اين نظر است كه مىخواهند بگويند: اى خداوندى كه مالك مرگ
(1) طبق تفسير اول" اذ"" ظرفيه" است و متعلق به" مقتكم انفسكم" مىباشد. و طبق تفسير دوم" تعليليه" است، و متعلق به مقت اللَّه مىباشد- قابل توجه اينكه در باره دو" مقت" كه در آيه فوق است چهار احتمال وجود دارد كه هر يك از مفسران يكى از آنها را برگزيده است: نخست اينكه ظرف هر دو قيامت بوده باشد، ديگر اينكه ظرف هر دو دنيا باشد سوم اينكه ظرف مقت اول دنيا و مقت دوم آخرت باشد، و چهارم عكس آن است، ولى از همه بهتر طبق تفسير فوق اين است كه اولى مربوط به آخرت و دومى مربوط به دنيا و يا هر دو مربوط به آخرت باشد (دقت كنيد).