تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 20 -صفحه : 507/ 87
نمايش فراداده

دوستانه و خيرخواهانه آنها را مخاطب ساخته، چنين گفت:" اى قوم من! امروز حكومت در اين سرزمين پهناور مصر به دست شما است، و از هر نظر غالب و پيروزيد، اين نعمتهاى فراوان را كفران نكنيد، اگر عذاب الهى به سراغ ما آيد چه كسى ما را يارى خواهد كرد"؟! (يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا).

اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور وى اين بوده: شما امروز همه گونه قدرت در دست داريد و هر تصميمى بخواهيد در باره موسى (ع) مى‏گيريد، ولى مغرور اين قدرت نشويد، و پيامدهاى احتمالى آن را فراموش نكنيد.

اين سخنان ظاهرا در" اطرافيان فرعون" بى‏اثر نبود، آنها را ملايم ساخت، و از خشمشان فرو كاست.

ولى فرعون در اينجا سكوت را براى خود جايز نديد كلام او را قطع كرده چنين گفت:" مطلب همان است كه گفتم" من جز آنچه را كه معتقدم به شما دستور نمى‏دهم به آن معتقدم كه موسى حتما بايد كشته شود و راهى غير از اين نيست"! (قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى‏).

" و بدانيد من شما را جز به طريق حق و پيروزى دعوت نمى‏كنم"! (وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ).

و چنين است حال همه جباران و طاغوتها در طول تاريخ، و در گذشته و امروز كه هميشه راى صواب را راى خود مى‏پندارند و به احدى اجازه اظهار نظر در برابر راى خود نمى‏دهند، آنها به پندارشان عقل كل هستند، و ديگران مطلقا عقل و دانشى ندارند! و اين نهايت جهل و حماقت است.