حکایت های گلستان سعدی به قلم روان

محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 183/ 169
نمايش فراداده

166.دو شعر روى سنگ قبر

پسر يكى از پيشوايان بزرگ وفات كرد، او را به خاك سپردند، سپس از او پرسيدند: «بر صندوق گورش (در سنگ قبرش) چه بنويسم»

پيشوا فرمود: آيات قرآن مجيد، داراى قداست و احترام شايان است. از اين رو روا نيست كه آن را بر سنگ قبر نوشت، زيرا با گذشت زمان فرسوده شده و خلايق (از انسان و حيوان) بر روى آن پا بگذارند و سگها بر روى آن ادرار كنند و بى احترامى خواهد شد. حال ناچار مىخواهيد چيزى بنويسيد اين دو شعر را (كه از زبان پسرم در درون قبر است) بنويسد:


  • وه! كه هر گه كه سبزه در بستان بگذار اى دوست تا به وقت بهار سبزه بينى دميده از گل من (414)

  • بدميدى چو خوش شدى دل من سبزه بينى دميده از گل من (414) سبزه بينى دميده از گل من (414)