حکایت های گلستان سعدی به قلم روان

محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 183/ 39
نمايش فراداده

30. نصيحت ذوالنون مصرى

(ذوالنون مصرى در قرن سوم مىزيست و از عرفاى آن عصر بود. بعضى او را از شاگردان مالك بن انس مىدانند) يكى از وزيران نزد او رفت و از همت و خود گفت: «روز و شب به خدمت شاه اشتغال دارم و به خير او اميدوار مىباشم و از مجازاتش هراسان هستم.»

ذوالنون با شنيدن اين سخن گريه كرد و گفت: اگر من خداوند متعال را اين گونه مىپرستيدم كه تو شاه را مىپرستى، يكى از صديقان (افراد بسيار راستين و راستگو)مى شدم.


  • گرنه اميد و بيم راحت و رنج ور وزير از خدا بترسيدى همچنان كز ملك، ملك بودى (116)

  • پاى درويش بر فلك بودى همچنان كز ملك، ملك بودى (116) همچنان كز ملك، ملك بودى (116)