31. پرهيز از تحمل بار سنگين گناه
پادشاهى فرمان داد تا بى گناهى را اعدام كنند،)زيرا به خاطر بى اعتنايى او، بر او خشمگين شده بود.)بى گناه گفت: «اى شاه به خاطر خشمى كه نسبت به من دارى آزار و كشتن مرا مجوى، زيرا اعدام من با قطع يك نفس پايان مىيابد، ولى بار گناه آن هميشه بر دوش تو خواهد ماند و سنگينى خواهد كرد.»
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
پنداشت ستمگر كه ستم بر ما كرد
در گردن او بماند و بر ما بگذشت
تلخى و خوشى و زشت و زيبا بگذشت
در گردن او بماند و بر ما بگذشت
در گردن او بماند و بر ما بگذشت