حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

90. خوردن و نوشيدن به اندازه

يكى از حكيمان فرزانه، همواره به پسرش نصيحت مىكرد كه: «غذاى زياد نخور، زيرا سيرى موجب رنجورى است.»

پسرش در جواب او مىگفت: اى پدر! گرسنگى گشته شدن (يا يك نوع مرگ) است. مگر نشنيده اى كه لطيفه گوها گفته اند: «با سيرى مردن بهتر از گرسنگى كشيدن است.»

حكيم گفت: اندازه نگهدار، كه خداوند مىفرمايد:

كلوا واشربو و لا تسرفوا:

(اعراف / 30)

بخوريد و بنوشيد، ولى اسراف و زياده روى نكنيد.




  • نه چندان بخور كز دهانت برآيد
    با آنكه در وجود، طعام است عيش نفس (241)
    گر گلشكر خورى به تكلف، زيان كند
    ور نان خشك دير خورى گلشكر بود(243)



  • نه چندان كه از ضعف، جانت برآيد
    رنج آورد طعام كه بيش از قدر (242) بود
    ور نان خشك دير خورى گلشكر بود(243)
    ور نان خشك دير خورى گلشكر بود(243)



از رنجور و ناتوانى پرسيدند: دلت چه مىخواهد؟ در پاسخ گفت: «آن را خواهم كه دلم چيزى را نخواهد.»




  • معده چو كج گشت و شكم درد خاست
    سود ندارد همه اسباب راست (244)



  • سود ندارد همه اسباب راست (244)
    سود ندارد همه اسباب راست (244)



/ 183