سفرهاى طولانى سعدى
سعدى پس از تحصيلات خود در دانشگاه نظاميه بغداد، به سفرهاى طول و دراز دست زد. او در آن عصر و با وسايل آن زمان به شهرهاى روم، حجاز، شام، هند، كاشغر، سومنات، مصر و...سفر كرد. سفرش از شيراز، در سال 620 يا 621 شروع شد و تا سال 655 هجرى ادامه يافت، و در همين سال به شيراز باز گشت و تاءليفات خود را در اين زمان در شيراز نوشت. او پس از 30 يا 35 سال مسافرت و جهانگردى با كوله بارى از تجربيات گوناگون ملتهاى مختلف، و دستى پر از معلومات بشرى به وطن باز گشت. (16)او در مورد سفرهاى طولانى خود مىگويد:
در اقصاى عالم بگشتم بسى
تمتع ز هر گوشه اى يافتم
ز هر خرمنى خوشه اى يافتم (17)
بسر بردم ايام با هر كسى
ز هر خرمنى خوشه اى يافتم (17)
ز هر خرمنى خوشه اى يافتم (17)
تهى پاى رفتن به از كفش تنگ
بلاى سفر به كه در خانه جنگ
بلاى سفر به كه در خانه جنگ
بلاى سفر به كه در خانه جنگ
كس را چه زور و زهره كه وصف على كند
زور آزماى قلعه خيبر كه بند او
مردى كه در مصاف (22) زره پيش بسته بود
شير خدا و صفدر ميدان و بحر جود
ديباچه مروت و ديوان معرفت
فردا كه هر كسى به شفيعى زنند دست
پيغمبر آفتاب منير است در جهان
يا رب به نسل طاهر اولاد فاطمه
يا رب به صدق سينه پيران راست رو
يا رب خلاف امر تو بسيار كرده ايم
دلهاى خسته را به كرم مرهمى فرست
گر خلق تكيه بر عمل خويش كرده اند
ما را بس است رحمت و فضل تو متكا(27)
جبار در مناقب او گفته هل اتى
در يكدگر شكست به بازوى لافتى
تا پيش دشمنان نكند پشت بر غزا (23)
جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا(24)
لشگر كش فتوت (25) و سردار اتقيا
ماييم و دست و دامن معصوم مرتضى
آلش ستارگان بزرگان بزرگند و مقتدا
يا رب به خون پاك شهيدان كربلا
يا رب به آب ديده مردان آشنا
اميد هست از كرامت عفو ما مضى (26)
اى اسم اعظمت در گنجينه شفا
ما را بس است رحمت و فضل تو متكا(27)
ما را بس است رحمت و فضل تو متكا(27)
سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى
عشق محمد بس است و آل محمد
عشق محمد بس است و آل محمد
عشق محمد بس است و آل محمد