حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

39. دورى از پرچانگى

گروهى از حكيمان فرزانه به درگاه انوشيروان آمدند و درباره موضوع مهمى به گفتگو پرداختند، ولى بوذرجمهر(بزرگمهر)كه برجسته ترين فرد حكيمان بود، خاموشى نشسته بود حرفى نمى زد.

حاضران به او گفتند: «چرا در اين بحث و گفتگو با ما سخن نمى گويى»

بوذرجمهر پاسخ داد: وزيران همانند پزشكان هستند، پزشك جز به بيمار دارو ندهد وقتى كه من مىبينم راءى شما درست است، سخن گفتن درباره آن، از حكمت و راستكارى دور است:




  • چو كارى بى فضول من بر آيد
    و گر بينم كه نابينا و چاه است
    اگر خاموش بنشينم گناه است



  • مرا در وى سخن گفتن نشايد(131)
    اگر خاموش بنشينم گناه است
    اگر خاموش بنشينم گناه است



/ 183