78. سزاى گردنفرازى و نتيجه فروتنى
در شهر بغداد، بين پرچم و پرده (آويزان در درگاه كاخ شاه، يا روپوش او هنگام خواب)دشمنى و كشمكش لفظى در گرفت، پرچم به پرده گفت: من و تو هر دو غلام و چاكر شاه هستيم، من لحظه اى از خدمت شاه نياسوده ام، همواره در سفر و حضر، رنجها مىبينم، ولى تو نه رنج ديده اى و نه در محاصره دشمن قرار گرفته اى و نه بيابان و باد و گرد و غبار ديده اى، به علاوه من همواره در سعى و تلاش، پيشقدمتر هستم، پس چرا عزت و احترام تو نزد شاه بيشتر است؟!
تو بر بندگان مه رويى
من فتاده به دست شاگردان
به سفر پايبند و سر گردان
با غلامان ياسمن بويى
به سفر پايبند و سر گردان
به سفر پايبند و سر گردان
گفت: من سر بر آستان دارم
هر كه بيهوده گردن افرازد
خويشتن را به گردن اندازد(223)
نه تو چو سر به آسمان دارم
خويشتن را به گردن اندازد(223)
خويشتن را به گردن اندازد(223)