100. نگاه به زيردست و شكرانه خدا
هرگز از سختى و رنجهاى زمان نناليده بودم، و در برابر گردش دوران، چهره در هم نكشيده بودم، جز آن هنگام كه كفشهايم پاره شد، و توان مالى نداشتم كه براى خود كفشى تهيه كنم. با همين وضع با كمال دلتنگى به مسجد جامع كوفه رفتم، ديدم كه پاهاى يك نفر قطع شده و پا ندارد، گفتم: اگر من كفش ندارم، او پا ندارد، از اين بو بر نداشتن كفش صبر كردم.
مرغ بريان به چشم مردم سير
و آنكه را دستگاه (263) و قوت نيست
شلغم پخته مرغ بريان است
كمتر از برگ تره (261) بر خوان (262) است
شلغم پخته مرغ بريان است
شلغم پخته مرغ بريان است