حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

125. رفع رسم آقايى و نوكرى با آمدن عشق و عاشقى

يكى از بزرگمردان غلامى زيباروى داشت كه در زيبايى يگانه بود، براساس دوستى و ديندارى، به او علاقمند بود، آن بزرگمرد به يكى از دوستانش گفت: «حيف از اين غلام زيبا، كه با آن همه زيبايى زبان درازى و بى ادبى مىكند.»

دوستش گفت: «اى برادر! وقتى كه پيوند دوستى و عشق با او قرار ساختى، از او انتظار خدمت نداشته باش، زيرا وقتى كه رابطه عاشق و معشوقى به ميان آمد، رابطه مالك و مملوك (آقايى و نوكرى) برداشته خواهد شد.




  • خواجه با بنده پرى رخسار (329)
    نه عجب كو چو خواجه حكم كند
    وين كشد بار ناز چون بنده (330)



  • چون درآمد به بازى و خنده
    وين كشد بار ناز چون بنده (330)
    وين كشد بار ناز چون بنده (330)



/ 183