6. راز واژگونى تخت و تاج شاه ظالم
پادشاهى نسبت به ملت خود ظلم مىكرد، دست چپاول بر مال و ثروت آنها دراز كرده، و آنچنان به آنان ستم نموده كه آنها به ستوه آمدند و گروه گروه از كشورشان به جاى ديگر هجرت مىكردند، و و غربت را بر حضور در كشور خود ترجيح دادند. همين موضوع موجب شد كه از جمعيت بسيار كاسته شد و محصولات كشاورزى كم شد و به دنبال آن ماليات دولتى اندك، و اقتصاد كشور فلج، و خزانه مملكت خالى گرديد.ضعف دولت او موجب جراءت دشمن شد، دشمن از فرصت بهره گرفت و تصميم گرفت به كشور حمله كند و با زور وارد مملكت شود:
هر كه فريادرس روز مصيبت خواهد
بنده حلقه به گوش از ننوازى برود
لطف كن كه بيگانه شود حلقه به گوش
گو در ايام سلامت به جوانمردى كوش
لطف كن كه بيگانه شود حلقه به گوش
لطف كن كه بيگانه شود حلقه به گوش
همان به كه لشكر به جان پرورى
كه سلطان به لشكر كند سرورى
كه سلطان به لشكر كند سرورى
كه سلطان به لشكر كند سرورى
نكند جور پيشه (51) سلطانى
پادشاهى كه طرح ظلم افكند
پاى ديوار ملك خويش بكند
كه نيايد ز گرگ چوپانى
پاى ديوار ملك خويش بكند
پاى ديوار ملك خويش بكند
پادشاهى كو روا دارد ستم بر زير دست
با رعيت صلح كن وز جنگ ايمن نشين
زانكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكر است
دوستدارش روز سختى دشمن زورآور است
زانكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكر است
زانكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكر است