حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

166.دو شعر روى سنگ قبر

پسر يكى از پيشوايان بزرگ وفات كرد، او را به خاك سپردند، سپس از او پرسيدند: «بر صندوق گورش (در سنگ قبرش) چه بنويسم»

پيشوا فرمود: آيات قرآن مجيد، داراى قداست و احترام شايان است. از اين رو روا نيست كه آن را بر سنگ قبر نوشت، زيرا با گذشت زمان فرسوده شده و خلايق (از انسان و حيوان) بر روى آن پا بگذارند و سگها بر روى آن ادرار كنند و بى احترامى خواهد شد. حال ناچار مىخواهيد چيزى بنويسيد اين دو شعر را (كه از زبان پسرم در درون قبر است) بنويسد:




  • وه! كه هر گه كه سبزه در بستان
    بگذار اى دوست تا به وقت بهار
    سبزه بينى دميده از گل من (414)



  • بدميدى چو خوش شدى دل من
    سبزه بينى دميده از گل من (414)
    سبزه بينى دميده از گل من (414)



/ 183