18. وساطت براى امر خير و نتيجه گرفتن
با چند نفر از سالكان و رهروان راه حق همنشين بودم، در ظاهر همه آنها با شايستگى آراسته بودند، يكى از بزرگان دولت نسبت به آنها حسن ظن بسيار داشت و حقوق (ماهانه اى) برايشان تعيين كرده بود به آنها پرداخت مىشد، تا اينكه يكى از آن سالكان، رفتار ناشايسته اى انجام داد، كه آن بزرگمرد نسبت به آن سالكان بدگمان گشت و در نتيجه رونق بازار آن سالكان كساد شد و حقوقشان قطع گرديد.من خواستم تا تا از راهى، آن سالكان و ياران را از اين مشكل نجات دهم، به سوى خانه آن بزرگمرد رهسپار شدم، دربان او اجازه ورود نمى داد و به من جفا كرد، ولى او را بخشيدم زيرا نكته سنجان گفته اند:
در مير و وزير و سلطان را
سگ و دربان چو يافتند غريب
اين گريبانش گيرد، آن دامن
بى وسيلت مگرد پيرامن (81)
اين گريبانش گيرد، آن دامن
اين گريبانش گيرد، آن دامن
بگذار كه بنده كمينم (82)
تا در صف بندگان نشينم
تا در صف بندگان نشينم
تا در صف بندگان نشينم
گر بر سر چشم ما نشينى
بارت بكشم كه نازنينى
بارت بكشم كه نازنينى
بارت بكشم كه نازنينى
چه جرم ديد خداوند سابق الانعام
خداى راست مسلم بزرگوارى و لطف
كه جرم بيند و نان برقرار مىدارد(83)
كه بنده در نظر خويش خوار مىدارد
كه جرم بيند و نان برقرار مىدارد(83)
كه جرم بيند و نان برقرار مىدارد(83)
چو كعبه قبله حاجت شد از ديار بعيد
تو را تحمل امثال ما ببايد كرد
كه هيچكس نزند بر درخت بى بر، سنگ (84)
روند خلق به ديدارش از بسى فرسنگ
كه هيچكس نزند بر درخت بى بر، سنگ (84)
كه هيچكس نزند بر درخت بى بر، سنگ (84)