15. وارسته شدن وزير بر كنار شده
پادشاهى، يكى از وزيران را از وزارت بركنار نمود. او از مقام و رياست دور گرديد و به مجلس «پارسايان» راه يافت و در كنار آنها به زندگى ادامه داد.بركت همنشينى با آنها به او روحيه عالى و آرامش خاطر بخشيد. مدتى از اين ماجرا گذشت، راءى پادشاه درباره وزير عوض شد و او را طلبيد و به او احترام نمود. مقام ديوان عالى كشور را به او سپرد، ولى او آن مقام را نپذيرفت و گفت: «گوشه گيرى در نزد خردمندان بهتر از نگرانى از سرانجام كار و مقام است.»
آنان كه كنج عافيت بنشستند
كاغذ بدريدند و قلم بشكستند
وز دست و زبان حرف گيران (65) رستند
دندان سگ و دهان مردم بستند
وز دست و زبان حرف گيران (65) رستند
وز دست و زبان حرف گيران (65) رستند
هماى (66) بر همه مرغان از آن شرف دارد
كه استخوان خورد و جانور نيازارد
كه استخوان خورد و جانور نيازارد
كه استخوان خورد و جانور نيازارد