45. مناجات عبدالقادر
عبدالقادر گيلانى (146) را در كنار كعبه ديدند، صورتش را بر روى ريگ زمين نهاده بود و چنين مىگفت:خدايا! مرا ببخش و اگر سزاوار عذاب هستم، مرا در قيامت نابينا محشور كن تا در برابر نيكان شرمسار نگردم.
روى بر خاك عجز مىگويم
اى كه هرگز فراموشت نكنم
هيچت از بنده ياد مىآيد؟ (147)
هر سحرگه كه باد مىآيد
هيچت از بنده ياد مىآيد؟ (147)
هيچت از بنده ياد مىآيد؟ (147)