10. نتيجه مهر و نامهرى رهبر به ملت
در مسجد جمعه شهر دمشق، در كنار مرقد مطهر حضرت يحيى پيغمبر عليه السلام به عبادت و راز و نياز مشغول بودم، ناگاه ديدم يكى از شاهان عرب كه به ظلم و ستم شهرت داشت براى زيارت قبر يحيى عليه السلام به آنجا آمد و دست به دعا برداشت و حاجت خود را از خدا خواست.
درويش و غنى بنده اين خاك و درند
آنان كه غنى ترن محتاجترند
آنان كه غنى ترن محتاجترند
آنان كه غنى ترن محتاجترند
به بازوان توانا و فتوت سر دست
نترسد آنكه (58) بر افتادگان نبخشايد؟
هر آنكه تخم بدى كشت و چشم نيكى داشت
زگوش پنبه برون آر و داد و خلق بده
بنى آدم اعضاى يكديگرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
تو كز محنت ديگران بى غمى
نشايد كه نامت نهند آدمى
خطا است پنجه مسكين ناتوان بشكست (57)
كه گر ز پاى در آيد، كسش نگيرد دست
دماغ بيهده پخت و خيال باطل بست (59)
و گر تو مىندهى داد، روز دادى هست (60)
كه در آفرينش ز يك گوهرند
دگر عضوها را نماند قرار
نشايد كه نامت نهند آدمى
نشايد كه نامت نهند آدمى