حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

159. از عمل مىپرسند نه از سبب

عرب بيابان نشينى را ديدم كه همواره به پسرش مىگفت:

يا بنى انك مسئول يوم القيامة ماذا اكتست ولا يقال بمن انتسبت: از تو در قيامت مىپرسند عملت چيست نمى پرسند كه پدرت كيست




  • جامه كعبه را كه مىبوسند
    با عزيزى نشست روزى چند
    لاجرم همچو او گرامى شد



  • او نه از كرم پيله (407) نامى شد
    لاجرم همچو او گرامى شد
    لاجرم همچو او گرامى شد



/ 183