حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

50. من آنم كه خود مىدانم

يكى از بزرگان را در مجلسى، بسيار ستودند و در وصف نيكيهاى او زياده روى كردند. او سر برداشت و گفت: «من آنم كه خود مىدانم.» (خودم را مىشناسم، ديگران از عيوب من بى خبرند.)




  • شخصم به چشم عالميان خوب منظر است
    طاووس را به نقش و نگارى كه هست خلق
    تحسين كنند و او خجل از پاى زشت خويش



  • وز خبث باطنم (163) سر خجلت فتاده پيش
    تحسين كنند و او خجل از پاى زشت خويش
    تحسين كنند و او خجل از پاى زشت خويش



/ 183