حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

123. براى خدا اين گونه قرآن نخوان

ناخوش آوازى با صداى بلند قرآن مىخواند، صاحبدلى از كنار او گذشت و به او گفت: «ماهانه چقدر پول مىگيرى، قرآن بخوانى؟»

قارى: هيچ نمى گيرم.

صاحبدل: پس چرا براى قرائت قرآن، خود را آن همه زحمت مىدهى

قارى: من قرآن را براى خدا و ثواب آن مىخوانم.

صاحبدل: به تو نصيحت مىكنم، كه از براى خدا، ديگر قرآن نخوان.




  • گر تو قرآن بر اين نمط (325) خوانى
    ببرى رونق مسلمانى



  • ببرى رونق مسلمانى
    ببرى رونق مسلمانى



(پايان باب چهارم)

باب پنجم: در عشق و جوانى (326)

124. آنچه در دل نشيند در ديده خوش آيد

(سلطان محمود غزنوى سومين و مقتدرترين سلطان سلسله غزنويان، وفات يافته در سال 421 ه. ق يكى از غلامانش به نام «آياز» را بسيار دوست مىداشت و او را مراد و معشوق نازنين خود مىدانست.)

از حسن ميمندى (وزير دانشمند سلطان محمود) پرسيدند: «سلطان محمود چندين غلام زيبا روى دارد، كه هر كدام در زيبايى در جهان بى نظيرند، ولى چرا آن گونه كه به اياز علاقه مند است به آنها علاقه ندارد با اينكه اياز زيباتر از آنها نيست؟»

حسن ميمندى پاسخ داد: «هرچه نشيند، در چشم خوش آيد.»




  • هر كه سلطان مريد او باشد
    وآنكه را پادشه بيندازد
    كسى به ديده انكار گر نگاه كند
    و گر به چشم ارادت نگه كنى در ديو (328)
    فرشته ايت نمايد به چشم كروبى



  • گر همه بد كند، نكو باشد
    كسش از خيل خانه ننوازد(327)
    نشان صورت يوسف دهد به ناخوبى
    فرشته ايت نمايد به چشم كروبى
    فرشته ايت نمايد به چشم كروبى



/ 183