حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

96. بزرگ همت تر از حاتم

از حاتم (سخاوتمند معروف و ماندگار تاريخ) پرسيدند: «آيا بزرگ همت تر از خود در جهان ديده اى يا شنيده اى»

جواب داد: روزى چهل شتر براى سران عرب قربان كردم، آن روز براى حاجتى به صحرا رفتم، خاركنى را در بيابان ديدم كه پشته هيزم را فراهم كرده تا آن را به شهر بياورد و بفروشد، به او گفتم: «چرا به مهمانى عمومى حاتم نمى روى كه گروهى بسيار از مردم در كنار سفره او نشسته اند.» در پاسخ گفت:




  • هر كه نان از عمل خويش خورد
    منت حاتم طائى نبرد



  • منت حاتم طائى نبرد
    منت حاتم طائى نبرد



من اين خاركن را از نظر جوانمردى و همت از خودم برتر يافتم.

/ 183