34. نتيجه نيكوكارى
يكى از وزيران به زير دستانش رحم و احسان مىكرد و همواره واسطه نيكى رسانى به آنها بود. از قضاى روزگار به خاطر كارى، او مورد سرزنش و خشم شاه قرار گرفت (و زندانى شد). همه كارمندان در خلاصى و نجات او سعى مىكردند و ماءمورين زندان، نسبت به او مهربانى مىنمودند و بزرگان مملكت به سپاسگزارى از نيكيهاى او زبان گشودند. به اين ترتيب همه به عنوان حقشناسى، ذكر خير او مىنمودند، تا اينكه شاه او را بخشيد و آزاد كرد. يكى از صاحبدلان (اهل باطن) از اين ماجرا آگاه شد و گفت:
تا دل دوستان به دست آرى
پختن ديگ نيكخواهان را
با بدانديش هم نكويى كن
دهن سگ به لقمه دوخته به
بوستان پدر فروخته به (122)
هر چه رخت سر است سوخته به (123)
دهن سگ به لقمه دوخته به
دهن سگ به لقمه دوخته به