حکایت های گلستان سعدی به قلم روان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکایت های گلستان سعدی به قلم روان - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

34. نتيجه نيكوكارى

يكى از وزيران به زير دستانش رحم و احسان مىكرد و همواره واسطه نيكى رسانى به آنها بود. از قضاى روزگار به خاطر كارى، او مورد سرزنش و خشم شاه قرار گرفت (و زندانى شد). همه كارمندان در خلاصى و نجات او سعى مىكردند و ماءمورين زندان، نسبت به او مهربانى مىنمودند و بزرگان مملكت به سپاسگزارى از نيكيهاى او زبان گشودند. به اين ترتيب همه به عنوان حقشناسى، ذكر خير او مىنمودند، تا اينكه شاه او را بخشيد و آزاد كرد. يكى از صاحبدلان (اهل باطن) از اين ماجرا آگاه شد و گفت:




  • تا دل دوستان به دست آرى
    پختن ديگ نيكخواهان را
    با بدانديش هم نكويى كن
    دهن سگ به لقمه دوخته به



  • بوستان پدر فروخته به (122)
    هر چه رخت سر است سوخته به (123)
    دهن سگ به لقمه دوخته به
    دهن سگ به لقمه دوخته به



/ 183