حکایت های گلستان سعدی به قلم روان

محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 183/ 41
نمايش فراداده

32. انتخاب راءى شاه براى دورى از سرزنش او

انوشيروان (يكى از شاهاه معروف ساسانى) چند وزير داشت، آنها با هم درباره يكى از كارهاى مهم كشور به مشورت پرداختند و هر يك از آنها داراى رايى بود و راءى ديگران را نمى پسنديد. بوذرجمهر(وزير برجسته انوشيروان) راءى انوشيروان را برگزيد. وزيران در غياب شاه به بوذرجمهر گفتند: «چرا راءى شاه را برگزيدى راءى او چه امتيازى نسبت به راءى چندين حكيم داشت»

بوذرجمهر در پاسخ گفت: از آنجا كه نتيجه كارها و راءى ها روشن نيست و در مشيت و خواست الهى است و معلوم نيست كه آيا نتيجه، خوب است يا بد، بنابراين موافقت با راءى شاه بهتر است، زيرا اگر نتيجه آن بد شد، به خاطر پيروزى از شاه، از سرزنش او ايمن باشم:


  • خلاف راءى سلطان راءى جستن اگر خود روز را گويد: شب است اين ببايد گفتن، آنك ماه و پروين (117)

  • به خون خويش باشد دست شستن ببايد گفتن، آنك ماه و پروين (117) ببايد گفتن، آنك ماه و پروين (117)