يكى از بزرگان از پارسايى پرسيد: «نظر تو در مورد فلان عابد چيست كه مردم درباره او سخنها مىگويند و در غياب او از او عيبجويى مىكنند؟»
پارسا گفت: در ظاهر او عيبى نمى بينم و در مورد باطنش نيز آگاهى ندارم.
44. مناجات پارساى آگاه
پارسايى را ديدم كه سر درگاه خدا (كعبه) مىماليد و چنين مناجات مىكرد: يا غفور و يا رحيم - تو دانى كه از ظلوم و جهول چه آيد؟
(يعنى اى بخشنده مهربان! تو آگاهى از آن كس كه بسيار ستمكار و نادان است چه كارى ساخته است؟)(144)
عابدان پاداش اطاعت خود را مىخواهند و بازرگانان بهاى كالاى خود را مىطلبند. من بنده اميد آورده ام نه اطاعت و به گدايى با دست تهى آمده ام نه با كالا و تجارت.
اصنع بى ما انت اهله
با من همان گونه كه تو شايسته آن هستى رفتار كن.