در سرزمین تبوک

جعفر سبحانی‏

نسخه متنی -صفحه : 293/ 223
نمايش فراداده

‌ ترس و لرز، آنها را وادار مي‏كرد كه با داشتن همه گونه امكانات، از پيامبر اذن بگيرند تا مانند از كار افتادگان در جهاد شركت نكنند، چنان‏كه در آيه هشتادوششم بيان مي‏كند، ولى تقاعُد از جهاد و سرباز زدن از دفاع از حريم كشور اسلام، نشانه بي‏ايمانى و بيمارى روحى است كه قرآن از آن در سوره محمد صلّى الله عليه وآله به «مرض» تعبير فرموده و در آيه هشتاد و نهم، اين مطلب را با جمله «وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ؛ مهر غفلت بر قلوب آنها زده شده»، يادآور شده است و مقصود اين است كه صفات زشت و ملكات ناستوده چنان روح و روان آنها را احاطه كرده كه ديگر روزنه‏اى براى نفوذ نور اسلام و هدايت باقى نگذاشته است.

گاهى ترس و لرز آنها به مرحله‏اى مي‏رسد كه حتى از اين‏كه از پيامبر اجازه‏اى ظاهرى و صورى كسب نمايند مي‏ترسند و با كمال پررويى، حتى بدون تراشيدن عذرى، گوشه خانه نشسته در انتظار سرنگون گشتن حكومت اسلامي‏اند.

اين مطلب كاملاً از آيه 90 استفاده مي‏گردد؛ زيرا عرب‏هاى باديه‏نشين با تراشيدن عذر صحيح و يا غير صحيح موفق به كسب اجازه در ترك جهاد گرديدند، ولى گروهى از منافقان كه به خدا و رسول او دروغ گفته بودند، حتى به اين مطلب نيز دست نزدند.

كسانى كه از شركت در جهاد معافند

در كتاب‏هاى فقهى و روايات، كسانى كه براى آنها شركت درجهاد مشروع و يا واجب نيست كاملاً بيان شده است. در اين سوره نيز در آيه‏هاى 91 و 92 نام چند گروهى به ميان آمده است: افراد ضعيف كه توانايى مزاجى ندارند؛ بيماران؛ بى بضاعتان به شرط اين‏كه در غياب پيامبر، اخلاص ورزند و فساد ايجاد نكنند چنان‏كه جمله «إذا نَصَحُوا للّه‏ِِ وَ رَسُولِهِ»، كاملاً بر اين مطلب دلالت مي‏كند. اينان از جهاد استثنا شده‏اند ولى تعداد كسانى كه جهاد بر آنها مشروع يا لازم نيست بيش از اينهاست. از آن‏جا كه بيان تمام اين دسته‏ها مورد لزوم نبوده فقط به ذكر گروه‏هاى ياد شده اكتفا نموده است.