122. «وَما كانَ المُـؤْمِنُونَ لِـيَنْفِرُوا كافـَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِـيَتَفَـقَّـهُوا فِى الدِّينِ وَلِـيُنْـذِرُوا قَوْمَـهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْـهِمْ لَعَلَّـهُمْ يَحْذَرُونَ؛
همه كسانى كه ايمان آوردهاند، نميتوانند (براى تحصيل علم يا جهاد در راه خدا) سفر كنند. چرا از هر قبيلهاى گروهى سفر نكنند، تا حقيقت دين را بفهمند و پس از مراجعت، قوم خود را راهنمايى كنند و بترسانند، اميد است آنها نيز هدايت شوند و بترسند».
تعليمات اجبارى يكى از برنامههاى مفيد و سودمند اجتماع است كه، ميتواند چراغ دانش را در تمام دلها روشن سازد، بلكه نشانه فرهنگ قوى و حياتبخشى است كه ميتواند در سراسر نقاط كشور با عفريت جهل و نادانى مبارزه كرده و دشمن شماره يكِ تمدن و انسانيت را از اجتماع براند.
بسيارى از جوانان و درس خواندههاى ما تصور ميكنند تعليمات اجبارى يكى از ارمغانهاى مغرب زمين است كه بهوسيله مستشاران خارجى وارد مشرق زمين گرديده و مسلمانان در تصويب و اجراى اين برنامه، رهين تفكر دانشمندان غربى هستند؛ در صورتى كه بياطلاعى ما از تعاليم عالى اسلام ما را به اين اشتباه افكنده است.