علاقهو محبتپروردگار بهبندهاش در اينحديثقدسى نمايان است: اگر آنها كه از من روى گردانند، بدانند كه من چگونه به آنها مشتاقم و به انتظار توبه و بازگشت آنان نشستهام، هر آينه از شوق، جان مىدادند و بندهاى بدنشان از هم جدا مىشد. و به پيغمبرش عيسى بن مريم فرمود:
اى عيسى! تا كى چشم به راه باشم و مردم به سوى من بازنگردند...
عظمت اين سخنان وابهت اين كلمات، انسان را جفاكار و بىشرم جلوه مىدهد; چرا كه اگر حتى ذرهاى عقل و حيا در ما بود آن چنان بر خود خشمناك مىشويم كه بالاتر از آن تصور نشود. راضى مىشديم كه براى هميشه عذاب دردناك خداوند را تحمل كنيم و حتى اين عقوبت را از پروردگار خويش درخواست مىكرديم; زيرا پس از انبوه معاملات لطيف الهى در محضر او از فرمانش سرپيچى كرديم.
اگر در حساب روز قيامت هولى به جز شرم عرضه اعمال بر خداى متعال و رسوايى آدمى نبود، همانا سزاوار بود كه انسان از سركوه پايين نيامده، رو به آبادى نكند، تا مرز مرگ چيزى نخورد و نياشامد و لحظهاى خواب نداشته باشد (11).
(1). رساله لقاءالله، ص81. (2). رساله لقاءالله، «دستور توبه»، ص82. (3). رساله لقاءالله، «عوالم ثلاثه انسان»، ص 24 و 25. (4). اسرارالصلاة، ص 83 ; رساله لقاءالله، ص 92 - 100. (5). رساله لقاءالله، ص114. (6). مفاتيح الجنان، «دعاى عهد» (اللهم رب النور العظيم ورب الكرسى الرفيع...). (7). اسرار الصلاة، ص387 و 389. (8). رساله لقاء الله، «لزوم تاديب زبان»، ص116 و 117. (9). همان، ص117 و 118. (10). اسرار الصلاة، ص454 - 456. (11). رساله لقاء الله، «تازيانه سلوك»، ص 142 - 144.