عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث

جعفر سبحانی‏

نسخه متنی -صفحه : 326/ 237
نمايش فراداده

خدا و معاد (1)

درس 101: چرا درباره معاد بحث مى كنيم

كنجكاوى درباره موضوعى، گاهى به خاطر كسب آگاهى از حقيقتى است كه اطلاع ازآن، يك نوع فضيلت شمرده مى شود، هر چند چنين آگاهى، با زندگى انسان ارتباطى نداشته و علم و جهل آن درحيات مردم بى اثر باشد.

مثلاً آگاهى از اين كه عميق ترين چاه هاى نفت و بلندترين قله هاى جهان در كجا قرار دارد و يا اين كه فاصله دو ستاره (اورانوس) و (نپتون) چه قدر است اينها يك نوع اطلاع از حقيقتى است كه براى انسان نوعى كمال شمرده مى شود و دانستن آنها با زندگى مردم ارتباطى ندارد.

اما بحث درباره معاد از جمله مسائلى است كه با وجود و زندگى انسان كاملاً در ارتباط است و بشر پيوسته مى خواهد از صحت و استوارى آن آگاه گردد. انسان خواهان پاسخ به سه سؤال زير است:.

1. از كجا آمده ام (سرآغاز هستى).

2. براى چه آمده ام (هدف زندگى).

3. به كجا خواهم رفت (سرانجام حيات).

و به عبارت ديگر حس كنجكاوى، او را وادار مى كند كه راز هستى و معماى خلقت را درك كند و پيوسته مى خواهد سرآغاز و سرانجام هستى را بداند و هدف از خلقت را به دست آورد.

دانشمندان در مقام پاسخ به اين سؤال ها به دو گروه تقسيم شده اند و در نتيجه دو مكتب مختلف به وجود آمده است كه به هر دو اشاره مى كنيم.