جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

محمود مهدوی دامغانی

جلد 3 -صفحه : 422/ 228
نمايش فراداده

اگر روز قيامت او را ببينى، و تصور نمى‏كنم كه او را ببينى، در حالى خواهى ديد كه ساقهاى پايش را برهنه كرده و به چهره اشخاصى نظير تو مى‏كوبد و آنانرا از كنار حوض [كوثر] مى‏راند همانگونه كه شتران بيگانه را مى‏رانند.

ابراهيم مى‏گويد: محمد بن عبد الله بن عثمان، از مدائنى، از عبد الملك بن عمير، از عبد الله بن شداد براى من نقل كرد كه عايشه پس از كشته شدن محمد سوگند خورد كه هرگز تا هنگامى كه مى‏ميرد گوشت كباب شده نخورد، و هيچگاه پاى او نمى‏لغزيد مگر اينكه مى‏گفت: نابود باد معاوية بن ابى سفيان و عمرو عاص و معاوية بن حديج ابراهيم مى‏گويد: هاشم روايت مى‏كرد كه چون خبر كشته شدن محمد و آنچه نسبت به او كرده بودند به مادرش اسماء بنت عميس رسيد خشم خود را به ظاهر فروخورد و به محل نمازگزاردن خود رفت و چنان شد كه خون از دهان [يا پستانهاى‏] او فوران كرد. ابراهيم مى‏گويد: ابن عايشه تيمى، از قول رجال خود، از كثير نوا نقل مى‏كرد كه به روزگار زندگى رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ابو بكر به جنگى رفته بود. اسماء بنت عميس كه همسرش بود خواب ديد گويى ابو بكر موهاى سر و ريش خود را حنا بسته و جامه سپيدى بر تن دارد. او پيش عايشه آمد و خواب خود را براى او نقل كرد. عايشه گفت: اگر خوابت درست باشد ابو بكر كشته شده است، خضاب او خون او و جامه سپيدش كفن اوست و گريست. در همين حال كه او مى‏گريست پيامبر- (صلّى الله عليه وآله وسلّم) وارد شد و پرسيد: چه چيزى او را به گريه واداشته است گفتند: اى رسول خدا، كسى او را به گريه نينداخته است اسماء خوابى را كه درباره ابو بكر ديده است بيان كرد، و چون براى پيامبر نقل شد فرمود: «چنان نيست كه عايشه تعبير كرده است بلكه ابو بكر به سلامت باز مى‏گردد و اسماء را مى‏بيند و اسماء به پسرى حامله مى‏شود و نامش را محمد خواهد گذاشت و خداوند او را مايه خشم كافران و منافقان قرار مى‏دهد».

گويد: و همان گونه بود كه رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) خبر داد.

ابراهيم ثقفى مى‏گويد: محمد بن عبد الله، از مدائنى براى ما نقل كرد كه چون‏