مروان بن حكم اسيرا يوم الجمل» (گفتهاند مروان بن حكم در جنگ جمل به اسيرى گرفته شد) شروع مىشود، ابن ابى الحديد ضمن شرح معانى الفاظ، مطالب تاريخى زير را آورده و نخست نكات زير را نقل كرده است كه حائز اهميت است.] مىگويم: اين موضوع به طرق فراوان روايت شده است و خود من هم در اين خطبه مطالبى كه مؤلف نهج البلاغه در آن نياورده است نقل كردهام و آن اين گفتار امير المومنين (عليه السلام) درباره مروان است كه مىگويد: «او رايت گمراهى را پس از آنكه موهاى شقيقهاش سپيد شود مىافرازد و او را حكومت كوتاهى است» مىگويم: مقصود از اين عبارت امير المومنين كه فرموده است او را حكومتى است «همچون ليسيدن سگ بينى خود را» كوتاهى مدت حكومت اوست و حكومت مروان همانگونه شد و فقط نه ماه حكم راند.
منظور از چهار قوچى هم كه گفته شده است، چهار پسر عبد الملك بن مروان يعنى وليد و سليمان و يزيد و هشام است، كه نه از بنى اميه و نه از ديگران چهار برادر جز اين چهار تن به خلافت نرسيدهاند. همه مردم قوچهاى چهارگانه را همينگونه تفسير كردهاند كه گفتيم. ولى به نظر من ممكن و جايز است كه على (عليه السلام) چهار پسر مروان را اراده فرموده باشد كه عبارتند از: عبد الملك و عبد العزيز و بشر و محمد كه هر چهار تن پهلوان و شجاع و دلير بودهاند. عبد الملك به خلافت رسيد، بشر فرمانرواى عراق، محمد حاكم جزيره و عبد العزيز حاكم مصر شد و هر يك از ايشان را آثارى مشهور است و اين تفسير شايستهتر است، زيرا وليد و برادرانش نوههاى مرواناند و حال آنكه اين چهار تن فرزندان اويند. ضمنا از روز بسيار سخت و خشكسالى هم به روز سرخ و سال سرخ تعبير شده است. آنچه امير المومنين در سخنان خود گفته همانگونه اتفاق افتاده است و اين گفتار او هم كه گفته است: «او پرچم گمراهى را هنگامى كه موهاى شقيقهاش سپيد شود بر دوش خواهد كشيد» همانگونه بوده است زيرا عمر او به هنگام رسيدن به خلافت، در درستترين روايات، شصت و پنج سال بوده است.