وفا كرد [در صحف او چنين آمده است] كه هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى- كشد» ابو بلال فرداى همان روز بر زياد خروج كرد. شيعيان هم او را از خود مىدانند و چنين مىپندارند كه او براى حسين بن على (عليه السلام) نوشته است كه به خدا سوگند من از خوارج نيستم و رأى ايشان را ندارم و همانا كه من بر آيين نياى تو ابراهيم (عليه السلام) هستم.
ديگر از خوارج، مستورد است كه يكى از افراد قبيله سعد بن زيد بن منات است كه پارسا و مجتهد بوده است و به روزگار خلافت على (عليه السلام) از سران خوارج بوده است. او خطبه مشهور خود را كه آغاز آن چنين است ايراد كرده است: «همانا رسول خدا كه درودهاى خداوند بر او باد براى ما عدل و داد به ارمغان آورد كه پرچمهاى آن به اهتزاز در آمد و نشانههاى آن درخشيد او پيام خداى خود را به ما ابلاغ فرمود و براى امت خود خير خواهى كرد و پند و اندرز داد تا آنكه خداوند متعال او را در حالى كه برگزيده و مختار بود قبض روح فرمود».
مستورد در جنگ نخيله از شمشير على (عليه السلام) جان به در برد و پس از مدتى بر مغيرة بن شعبه كه والى كوفه بود خروج كرد. معقل بن قيس رياحى با او جنگ تن به تن كرد و آن دو هر يك به ديگرى ضربتى زد كه هر دو مرده در افتادند.
از جمله سخنان مستورد اين است: اگر تمام جهان را صاحب شوم و سپس فراخوانده شوم كه به گناهى از آن بهرمند شوم آن را انجام نخواهم داد.
و ديگر گفته است: چون راز خويش را به دوست خود بگويم و آن را فاش سازد ملامتش نمىكنم كه خود من به حفظ آن راز سزاوارتر از او بودهام.
و همو گفته است: بر حفظ راز خود كوشاتر از حفظ خون خود باش.
و مىگفته است: نخستين چيزى كه دلالت بر عيب كسى كه عيب مردم را مىگويد دارد شناخت او از عيبهاست و كسى جز آن كس كه خود معيوب است بر مردم عيب و خرده نمىگيرد.