جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

محمود مهدوی دامغانی

جلد 3 -صفحه : 422/ 326
نمايش فراداده

آب بياشامد و همينكه بوى آدمى احساس مى‏كرد مى‏گريخت. سرانجام تشنگى او را درمانده كرد كنار آبشخور آمد و چندان نوشيد كه سنگين شد آنان به تعقيب او پرداختند.

عبد الله بن ابى ربيعه مى‏گويد: خود را به او رساندم و او را گرفتم. او مى‏گفت: رهايم كن اگر مرا بگيرى و نگهدارى خواهم مرد. عبيد الله مى‏گويد: من او را همچنان نگه داشتم و او هماندم در دست من مرد. او را به خاك سپردند و برگشتند.

چنين نقل كرده‏اند كه موهاى او تمام بدنش را پوشانده بوده است.

عمرو عاص ضمن شعرى از سوء قصد عماره نسبت به همسرش و كارى كه او انجام داده ياد كرده و چنين سروده است: «اى عماره، بدان كه از زشت‏ترين كارها براى مرد اين است كه پسر عموى خود را ناپسرى خويش قرار دهد...»

كار عمرو بن عاص با جعفر بن ابى طالب در حبشه

اما موضوع رفتن عمرو عاص به حبشه را براى آنكه نسبت به جعفر بن- ابى طالب و مهاجران مومن پيش نجاشى حيله سازى كند هر كس كه در سيره تأليف كرده آورده است. از جمله محمد بن اسحاق در كتاب المغازى خود چنين مى‏گويد: محمد بن مسلم بن عبد الله بن شهاب زهرى از ابو بكر بن عبد الرحمان بن حارث بن- هشام مخزومى از ام سلمه دختر ابى امية بن مغيره مخزومى، همسر محترم رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) برايم نقل كرد كه چنين مى‏گفته است: چون به سرزمين حبشه مسكن گزيديم با بهترين همسايه، يعنى نجاشى همسايه شديم، بر دين خود ايمنى يافتيم و خدا را عبادت مى‏كرديم بدون آنكه آزارى را كه در مكه مى‏ديديم ببينيم و هيچ سخن كه ناخوش داشته باشيم نمى‏شنيديم و چون اين خبر به قريش رسيد رايزنى كردند تا دو تن از مردان چابك و نيرومند خود را در مورد ما پيش نجاشى گسيل دارند و براى او از چيزهاى طرفه مكه هدايايى بفرستند. نجاشى را پوستهاى دباغى شده بسيار خوش مى‏آمد، قرشى‏ها