عرضه مىكند... اى يزيد سلامت باشى كه در پناه سلامت تو نه در ملك سستى و نه در دين خلل خواهد بود...»
سپس به روزگار حكومت متوكل عباسى، در منطقه جزيره، ابن عمرو خثعمى خروج كرد و به راهزنى و نا امن ساختن راهها پرداخت و خود را خليفه ناميد.
ابو سعيد محمد بن يوسف طائى ثغرى صامتى به جنگ او رفت و گروه بسيارى را نيز اسير گرفت، و ابن عمرو خثعمى توانست با گريز از ميدان جان خود را نجات دهد.
ابو عباده بحترى ضمن قصيده مفصلى ابو سعيد را مدح گفته و از اين جنگ ياد كرده است [و ضمن آن] چنين گفته است: «ما گروهى از خاندان امية را كه با تبهكارى و ستم در طلب خلافت بودند تكفير مىكرديم، طلحه و زبير، هر دو را سرزنش مىنموديم و ابو بكر صديق و فاروق را هم شماتت مىكرديم...» و اين قصيده از اشعار پسنديده و گزينه بحترى است.
پس اين دو، گروهى ديگر از خوارج در نواحى كرمان از مردم عمان خروج كردند كه اهميتى ندارند. ابو اسحاق صابى در كتاب التاجى خود