باشد و معتق هم حياة نداشته باشد وارث معتق از عتيق ارث مىبرد به تفصيلى كه در محلش مذكور است.
در بعضى از موارد آن كه ارث برده مىشود مثل آن كه كسى در اراضى مباحه از رود خانه يا از شطى نهرى احداث نمايد و هنوز به مقصد نرسيده، احداث كننده بميرد پس حق السبق منتقل به وارث او مىشود ظاهراً.
در صورتى كه موصى له قبل الرد و القبول بميرد حق القبول منتقل به وارث موصى له مىشود.
پس هر گاه مورث موضعى را تحجير نموده باشد و بميرد حق التحجير منتقل به وارث او مىشود.
هر گاه كسى چيزى را كه قابل ملكيت است بيابد و قبل از تملك بميرد حق التملك منتقل به وارث ملتقط مىشود.
بلكه از جهت انتقال و مورث شدن متعلق آن
[1] حق بودن و قابل اسقاط بودن آن معلوم نيست لكن ورثه قائم مقام ميت مىشوند در قبول بلى اگر اسقاط برگردد برد وصيت، موجب ابطال مىشود در بعض موارد. [3] حق التقاط به اين معنى كه ورثه در حكام لقطه قائم مقام ميت شوند ثابت نيست لكن در مواردى كه براى مورث است حق تملك اين حق به وارث منتقل مىشود ولى خالى از اشكال نيست و احتياط واجب آن است كه تملك نكنند و اگر مورث بيش از تمام كردن تعريف بميرد حقى براى وارث نيست و ظاهراً آن مال حكم مجهول المالك را پيدا كند.