علمى و سرقتهاى فرهنگى را در ميان فيلسوف نماهاى جامعه خود مى بينيم.
استاد مطهرى با ادبيات قديم و جديد عربى آشنايى كامل داشت. همواره تحولات فرهنگى دنياى جديد عرب و مسائل حوزه هاى علمى آن ديار را پى گيرى مى كرد بويژه نوشته هاى نويسندگان مصرى را كه در آن روزها در دنياى عرب پيشتاز بود مطالعه مى كرد به بوته نقد و بررسى مى گذاشت.
با زبان انگليسى نيز اندك آشنايى داشت.(61) و براى استفاده كامل تر از نوشته هاى علمى غربيان از ترجمه كمك مى گرفت و اين را نيز نا تمام مى شمرد و براى استفاده بهتر با متن سخنان آنان در صدد كامل كردن زبان خودبود كه...
كسى كه به روشن گرى مقوله هاى اسلامى مى پردازد و در سكوى پاسخ گويى به شبهه ها قرار مى گيرد افزون بر پارسا باشد همه ويژگيهاى لازم بايد خداترس پارسا باشد و در بيان دين و پاسخ به شبهه هاى ديگران شتاب نكند و رأى و نظر خود را بر دين تحميل نكند و غرور و ترس از بدنامى او را به باطل نكشاند كه بسيارى از انحرافها و مكتب سازيهاى افرادى چون باب و بهاء و محمد بن وهاب و يا سران گروههاى التقاطى جديد ريشه در خودخواهيها و غرور علمى دارد كسانى كه دير آمده و هيچ پيش كسوتى را به رسميّت نمى شناسند و در همه مسائل اظهار نظر مى كنند. استاد مطهرى تقوا و خداترسى را شرط نخستين فتوا دهنده و پاسخ گوى به مسائل دينى مى شمرد كه بدون آن افراد نه تنها گرهى را نگشوده كه خود مشكل ساز شده و ديگران را به گمراهى افكنده اند:
(گذشته از تحقيق و اجتهاد افرادى مى توانند مرجع رأى و نظر شناخته شوند كه از حداكثر تقوا و خداشناسى و خداترسى بهره مند بوده باشند. تاريخ اسلام افرادى را نشان مى دهد كه با