صفحهى 133
برداشته باشد. و هم چنين قطراتى كه از بدن مىچكد در آب، آنها نيز مغتفر است و اين شرط شرط واقعى است پس اگر از روى جهل يا غفلت يا نسيان، وضوء بگيرد به غسالهى خبث وضويش باطل است و اگر از آب مستعمل در حدث اكبر بگيرد، احتياطاً اعاده كند.
آن كه مانعى از استعمال آب مثل مرض يا عطش يا خوف ضررى ديگر نباشد و الّا مأمور است به تيمم و اگر وضوء بگيرد باطل است اگر عالم باشد به ضرر و اگر جاهل باشد و خوف هم نداشته باشد، وضوء صحيح است هر چند در واقع مضر بوده است و احوط اعاده يا تيمم است.
اين كه وقت وسعت از براى وضوء و نماز داشته باشد به اين معنى كه بشود با اين وضوئى كه مىگيرد تمام نمازش در وقت واقع شود و الّا واجب است تيمم كند مگر آن كه با تيمم نيز چنين باشد يعنى زمان آن به قدر وضوء يا بيشتر باشد كه در اين صورت معين است وضوء. و در فرض اول كه مأمور به تيمم است اگر به قصد كَوْن بر طهارت يا غايتى ديگر، وضوء بگيرد صحيح است و اگر به قصد خصوص آن نمازى كه وقت آن تنگ است وضوء بگيرد باطل است. از جهت اين كه امر وضوء ندارد. بلى! اگر قصد او به نحو داعى باشد نه تقييد، صحت آن نيز بعيد نيست.
هر گاه در جايى كه استعمال آب ضرر داشته باشد شخص، اول آن موضع را كه آب براى او ضرر دارد در آب گذارد يا آب بر آن بريزد كه ضرر خود را بكند و بعد ديگر به زيادى استعمال آب، متضرر نشود آن وقت وضوء بگيرد صحيح است لكن در مقدمهى آن معصيت كرده.
مباشرت است يعنى خودش مباشر افعال وضوء شود در حال اختيار. پس هر گاه با تمكن خودش، كس ديگر مباشر شستن يا مسح كشيدن اعضاى وضوى او شود، باطل است. و اما مقدمات افعال پس چند قسم است: (اول») مقدمات بعيده، مثل آب كشيدن يا آوردن يا گرم كردن و نحو اينها. و در اين قسم متصدى شدن غير ضرر ندارد. (دوم) مقدمات قريبه است، مثل ريختن آب در كف وضوء گيرنده در اين قسم نيز تصدى غير ضرر ندارد هر گاه خود شخص مباشر شستن شود لكن مكروه است. (سوم) آب ريختن بر صورت و دستها. و تصدى غير