كه شك در مغرب داشته باشد كه بايد بنا گذارد بر آن كه هنوز روز باقى است و با شهادت يك عادل به طلوع صبح يا غروب، احوط ترك مفطر است مگر آن كه احتياط در غروب الزامى است و در طلوع استحبابى است. «نهم» داخل كردن آب در دهن به عبث يا به قصد خنك شدن به مضمضه يا غير آن و آب بىاختيار به حلق فرو رود كه بايد قضاء كند روزه را و كفاره بر او نيست. و هر گاه روزه را فراموش كند و آب را فرو برد قضاء هم ندارد هر چند احوط است. و هر گاه غير آب را در دهن كند و بىاختيار فرو رود قضاء هم بر او نيست بنا بر اقوى هر چند به عبث كرده باشد چنانچه اگر به استنشاق يا غير آن آب قهراً به حلق برسد چيزى بر او نيست اگر چه احوط در هر دو قضاء آن است.
در مضمضه براى وضوء نماز اگر آب قهراً فرو رود قضاء بر او نيست چه وضوء براى نماز فريضه و چه نافله، بنا بر اقوى بلكه در مطلق وضوء براى طهارت يا براى غايات ديگر يا در مضمضه براى غسل، چيزى بر او نيست هر چند در غير مضمضه براى نماز فريضه قضاء احوط است به خصوص اگر به قصد غايات ديگر غير از نماز باشد.
مكروه است در روزه مبالغه كردن در مضمضه مطلقاً و سزاوار است كه آب دهن را فرو نبرد تا سه مرتبه جمع كند و بيندازد.
در صورتى كه بداند كه اگر مضمضه كند آب بدون اختيار يا به فراموشى فرو مىرود جايز نيست مضمضه كند. «دهم» كسى كه ملاعبه يا ملامسه كند و قصد انزال به آن نداشته باشد و عادت او هم انزال به مثل آن نباشد و اتفاقاً انزال شود قضاء كند بنا بر احوط، هر چند اقوى عدم وجوب آن است.
بدان كه وقت آن روز است و در تمام ايام سال صحيح است غير از روز عيد فطر و قربان. و اول روز، طلوع صبح صادق است و اول زمان افطار، مغرب شرعى است و آن وقتى است كه سرخى جانب مشرق تمام شود. و واجب است امساك كردن جزئى از طرفين شب از باب مقدمه تا يقين كند كه تمام روز را امساك نموده و سنت است تأخير افطار تا بعد از فريضهى مغرب و عشاء تا نماز صائمين بر او نوشته شود مگر كسى كه منتظرى داشته باشد براى افطار يا آن كه تأخير افطار منافى خضوع و اقبال در حال نماز باشد هر چند به سبب عادت [به خوردن] قهوه و چايى و [كشيدن] تتن و ترياك باشد كه در اين فرض، بهتر آن است افطار را مقدّم دارد بر نماز و به قدر امكان تحفّظ كند كه وقت فضيلت نماز فوت نشود.
امساك شب يا شب و روز با هم به قصد روزه مشروع نيست و نه دخول چيزى از شب در آن مگر از باب مقدمه علميه.