كتاب الضمان و آن عبارت است از تعهّد و التزام مالى كه بر كسى بوده براى ديگرى و طلبكار را «مضمون له» مىگويند و بدهكار را «مضمون عنه» و كسى كه ملتزم شده «ضامن». خواه آن مال عين باشد يا منفعت يا عمل. و گاهى اطلاق مىشود بر اعمّ از تعهّد مال و نفس و لكن مراد به آن در اين باب همان معنى اول است و در آن چند باب است:
و آن چند چيز است «اول» ايجاب و كفايت مىكند در آن هر لفظى كه دلالت كند بر التزام مذكور بلكه هر فعلى كه، و لو به ضميمهى قرائن دلالت بر آن نمايد. «دوم» قبول مضمون له و كفايت مىكند در آن نيز هر لفظى يا فعلى كه دلالت بر قبول التزام موجب داشته باشد پس بنا بر اين ضمان از عقودى است كه متوقّف بر ايجاب و قبول است چنانچه جماعتى از علماء فرمودهاند و لكن دور نيست كه ضمان مثل ساير عقود لازمه كه متوقّف بر ايجاب و قبول است نباشد بلكه مجرد رضاى مضمون له، به التزام ضامن خواه قبل از التزام او يا بعد از آن بس باشد چنانچه صريح بعض علماء و مستفاد از اخبار است و معتبر نباشد در ضمان آن چه در ساير عقود معتبر مىدانند از ترتيب بين ايجاب و قبول و موالات و نحو آنها و اما رضاى بدهكار كه مضمون عنه باشد پس معتبر نيست و ضمان تبرّعى صحيح است نظير آن كه متبرّعى دين كسى را بدهد كه رضاى مديون معتبر نيست و عدم اعتبار رضاى او در صورتى واضح است كه وفاء دين او يا ضمان از او حرج بر او نباشد به آن كه منافى شأن او نباشد به خلاف جائى كه باعث حَرَج بر او باشد نظير آن كه شخص فرومايهى پست غير معتبرى دِين مردِ غنىّ معتبرى را كه فعلًا قدرت اداء آن را داشته باشد بدون رضاى او تبرّعاً ادا نمايد كه در اين صورت رضاى مضمون عنه نيز معتبر است. «سوم» آن كه ضامن بالغ و عاقل باشد پس ضمان صبى، هر چند مراهق باشد صحيح نيست بلكه به اذن ولىّ هم ثمر ندارد على اشكال. و هم چنين ضمان مجنون باطل است. بلى، در جنون ادوارى در وقت افاقه مانعى ندارد. و هم چنين معتبر است بلوغ و عقل در مضمون له و اما در مضمون عنه، معتبر نيست پس اگر صغير يا مجنون باشد ضرر ندارد. بلى، اذن صغير و مجنون نافع نيست در آن كه ضامن بتواند بعد از آن، عوض مال را از او بگيرد. «چهارم» آن كه ضامن مختار باشد پس ضمان مُكرَه باطل است. «پنجم» آن كه ضامن محجور و ممنوع از تصرّف مال به سبب سفه نباشد مگر به اذن ولىّ و هم چنين محجور نبودن به سفه معتبر است در مضمون له و لكن مفلس بودن ضامن ضرر ندارد چنانچه قرض گرفتن مفلس مانعى ندارد و لكن مضمون له، شريك غرماء نيست.