است يا در تمام افعال نماز، بنا گذارد كه در ساير افعال كثير الشك نيست.
بر كثير الشك واجب نيست كه كارى كند كه در خلاف واقع نيفتد، به آن كه عدد ركعات خود را مثلًا به سنگ ريزه يا انگشتر و نحو آنها ضبط كند هر چند ضبط كردن احوط است. پنجم، شك بدوى پيش از تروّى چه بعد از آن متبدّل شود به يقين به طرفى يا به مظنّهى معتبر يا به شك ديگر. ششم، شك هر كدام از امام و مأموم با حفظ ديگرى كه بايد هر كدام كه شك دارند رجوع كنند به حافظ، در خصوص ركعات به خلاف شك در افعال نماز كه كسى كه شك در آن دارد نبايد به ديگرى كه حافظ باشد رجوع كند بلكه بايد به مقتضاى شك عمل كند. و در وجوب بناء بر حفظ ديگرى در ركعات معتبر نيست كه از حفظ او براى شاك مظنّه حاصل شود بلكه بايد بنا بر حفظ ديگرى گذارد هر چند به شك خود باقى بماند. و فرق نيست در وجوب بناء، ما بين آن كه مأموم مرد باشد يا زن، عادل باشد يا فاسق، واحد باشد يا متعدد، كه بايد كسى كه شك كند بلكه يا مظنّه داشته باشد نيز بايد رجوع به متيقّن كند و شاك در صورتى كه از رجوع به ديگرى، خود مظنّه نكند نبايد رجوع به ظانّ كند.
هر گاه امام شك كند در ركعات و مأمومين او مختلف باشند، بعضى يقين به طرفى داشته باشند و بعض ديگر به طرف ديگر، نبايد به هيچ كدام رجوع كند مگر آن كه از رجوع به فرقه [اى] از آنها، خود مظنّه حاصل كند كه بايد به مظنّه عمل كند.
اگر امام در ركعات شاك باشد و مأمومين او مختلف باشند كه بعض آنها يقين به طرفى داشته باشند و بعض ديگر شاك باشند، امام بايد به متيقّن از مأموميت رجوع كند و مأمومين شاك به امام رجوع كنند لكن احوط آن است كه آنها بر فرضى كه مظنّه به طرفى نكنند، نماز خود را نيز اعاده كنند هر چند امام از رجوع به آنها مظنّه كرده باشد.
اگر امام و مأموم همه، در ركعات نماز شك كنند پس اگر شك همهى آنها متّحد باشد مثل آن كه همه، شك ميان سه و چهار كنند بايد همه به مقتضاى شك عمل كنند و اگر شك امام با شك مأمومين مختلف باشد پس هر گاه ما بين شكّين ايشان قدر مشتركى نباشد مثل آن كه امام شك كند ما بين دو و سه، و مأمومين ما بين چهار و پنج باز هم بايد هر كدام به مقتضاى شك خود عمل كنند. و اما اگر ما بين شكّين ايشان قدر مشترك باشد مثل آن كه يك كدام شك كند ما بين دو و سه و ديگرى شك كند ما بين سه و چهار، محتمل است كه بايد هر دو به قدر مشترك كه سه باشد بنا گذارد زيرا كسى كه شاك است ما بين دو و سه، يقين دارد كه چهار نيست و كسى كه شاك است ما بين سه و چهار يقين دارد كه دو نيست پس صادق است شاك ما بينهما رجوع كرده به متيقّن لكن احوط اعادهى